سفارش تبلیغ
صبا ویژن

92/2/9
10:17 عصر

آیت الله وارد می شود

بدست روح اله ریاضی در دسته انتخابات 92

46 روز مانده تا انتخابات

برای اصلاح طلبانی که قایل به حضور در انتخابات هستند، چهار استراتژی متصور بود.

اولین استراتژی حضور متعدد کاندیداهای درجه دو این جریان بود ،به نحوی که هم آرایشان پراکنده شود و هم در انتخابات حضور داشته باشند.معرفی افرادی چون حسن روحانی و عارف که رتبه بالاتری داشتند و در ادامه افرادی چون کواکبیان و محمد شریعتمداری در راستای همین استراتژی است که البته بیشتر مورد اقبال «کیهان» نشینان و اصولگرایان است تا اصلاح طلبان.

من تقریبا یقین دارم که استراتژی اصلی این جریان، روش بالا نیست و یکی از سه استراتژی که در ادامه خواهم آورد را مدنظر خواهند داشت.و البته تقریبا مطمئنم که بعد از تعطیلات نوروز و به صورت قطعی، پس از دیدار دوم آقایان هاشمی و خاتمی ، این استراتژی نهایی شده است و حرکت های اخیر به نوعی امکان سنجی و تا حدودی رد گم کنی و با هدف منفعل کردن جریان مقابل صورت می گیرد.

ابتدا بحث دیدار جهانگیری با رهبری و صحبت های او مبنی بر بالارفتن احتمال حضورش به عنوان کاندیدای واحد اصلاح طلبان مطرح می شود.(استراتژی دوم- حضور با کاندیدای درجه دو و حمایت همه جانبه سران و کل بدنه از او)

سپس آقای خاتمی از فکر کردن در مورد کاندیداتوری و موکول کردن نتیجه به آینده سخن می گوید.(استراتژی سوم- حضور با کاندیدای حداکثری)

و دیروز هم که آقای هاشمی با تعبیر «نمی گویم نمی آیم» اردوگاه دولت و اصول گرایان را به تکاپو می اندازد.(استراتژی چهارم- حضور آقای هاشمی و حمایت همه جانبه خاتمی و اطلاح طلبان از او)

اگر عکس العمل های «کیهان» را ملاک قرار دهیم و حمله های بی جانبه اش را به آقای خاتمی در نظر بگیریم، استراتژِی سوم کابوس جریان مقابل خواهد بود.

شاید اصلاح طلبان حتی تا زمان اعلام تایید صلاحیت ها همچنان به استراتژی های متنوع شان ادامه دهند تا قدرت مانور حریف  را سلب کنند.

پی نوشت: در مطالب بعدی به استراتژی های دیگر جریان های حاضر در انتخابات خواهم پرداخت.

 


92/2/8
2:25 عصر

روح اله ریاضی در انتخابات شرکت می کند

بدست روح اله ریاضی در دسته انتخابات 92

47 روز مانده تا انتخابات

روح اله ریاضی در انتخابات شرکت می کند.می خواهد مشارکت فعالی داشته باشد .نه می خواهد کاندید شود، نه در ستاد و جریانی فعالیت بکند، نه وارد مصادیق و اسم آوردن از کاندید مطلوبش شود و نه حتی با قطعیت بگوید که رای خواهد داد.

از نظر من شرکت در انتخابات به رای دادن خلاصه نمی شود که اگر کسی رای داد بگوییم شرکت کرد و اگر دیگری نداد ،از عدم شرکت او نام ببریم.

شرکت در انتخابات یعنی آن را یک فرصت دانستن، به آن اندیشیدن، بحث و تبادل نظر کردن، آگاه شدن و آگاه کردن ، تصمیم گرفتن و در نهایت رای دادن یا ندادن.

انتخابات برای هر کسی که در این کشور زندگی می کند یک رخدادی است که نمی توان به سادگی از کنار آن گذشت.

 من همین جا مرزبندی خودم را با کسانی که می گویند در انتخابات شرکت نمی کنند و هم با آنهایی که در هر شرایطی و در هر انتخاباتی شرکت می کنند را مشخص می کنم.

اگر کسی در اصل این مساله تردید دارد می تواند یادداشت هایی که از این پس در مورد انتخابات می نویسم را نخواند و وارد بحث هایی که دوست دارم حول و حوش آنها بکنیم، نشود.

از بقیه دوستان تقاضا دارم که صرفا در محیط همین وبلاگ و ترجیحا با نظرات مودبانه و البته غیرخصوصی شان به این مشارکت معقولانه در انتخابات کمک کنند.دوستانی که مطلبی در این باره نوشته و خواهند نوشت هم اطلاع رسانی کنند که حتما مطالبشان را بخوانیم و مشارکتی فعالانه داشته باشیم.

47 روز مانده به رخدادی که می تواند تا 8 سال آینده ما را تحت تاثیر قرار دهد.کافی است به 8 سال قبل و انتخاب های آن موقع مان نظری بیاندازیم و حال و روز امروزمان را تجزیه و تحلیل کنیم.

فرصت اندک است و راه طولانی.

یاعلی

 


91/6/15
4:31 عصر

یادداشت های انتخاباتی- 2

بدست روح اله ریاضی در دسته انتخابات 92

قبل نوشت: رای دادن در انتخابات به نظر من یک حق است.فرقی هم نمی کند که در کدام کشور و چه انتخاباتی باشد.برای همین در نگاه اولیه ،هیچ وقت خودم را از این حق محروم نمی کنم. یعنی نگاهم این است که رای بدهم و برای رای دادن تلاش کنم.حالا اگر شرایطی پیش آمد که نشد و امکان رای دادن فراهم نشد،حرف دیگری است.به همین منظور تصمیم دارم تا زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری تا آنجا که می توانم به این مساله بپردازم و با دوستان به تبادل نظر بپردازم.

شاید یکی از مهم ترین سوال هایی که در چند ماه اخیر که فاصله زیادی با زمان انتخابات داریم، باید به آن پاسخ مناسبی بدهیم آن است که وضع موجود در نظر ما چقدر مطلوب است و اگر اشکالی وجود دارد از کجاست؟

در حقیقت اگر بخواهیم گذشته را چراغ آینده بدانیم ، باید تکلیفمان را با گذشته مشخص کنیم.در کل به نظر می رسد در مورد وضع موجود و دولت فعلی 4 نظر وجود دارد.

نظر اول آن است که همه چیز بر وفق مراد است و باید وضع فعلی ادامه پیدا کند.قطعا کاندید مورد نظر طرفداران این نظریه همان فردی است که از طرف دولت فعلی معرفی می شود.

گروه دوم همان بریدگان از دولت پس از قهر 11 روزه هستند.از نظر این افراد، سیاست ها و اجرای آنها اشکال چندانی نداشته و ندارد ، بلکه مشکل از مجری است که ولایت پذیری کاملی ندارد و باید شخصی بر سر کار بیاید که در این خصیصه تمام تر و کامل تر باشد.جماعت مداحان و سپاه و بسیج و اهالی بصیرت نمای موجود از طرفداران این نظریه هستند و کاندیداهایی چون اقایان جلیلی و ولایتی و حتی پورمحمدی و به نسبت کمی قالیباف مدنظر این جریان هستند.

دسته سوم در کنار ضعف مجری، اجرا را نیز از پاشنه آشیل ها و نقاط ضعف این دولت می دانند.این گروه به دنبال مدیر اجرایی و حرفه ای تری می گردند که با به کار گیری نیروهای زبده بتواند وضع اجرایی فعلی را بهبود دهد و سرعت بیشتری را فراهم کند و در کنار آن نقطه ضعف هایی مانند قانون گریزی و ... را نداشته باشد. کاندیداهای این جریان از اقای قالیباف تا عارف را شامل می شوند.

نظر چهارم که نگارنده هم تا حدی به آن نزدیک تر است ، اشکال را اگر چه در مجری و اجرا می داند، اما مساله اصلی را در استراتژی غلط می بیند. آن خطبه معروف هم این نکته را گوشزد می کرد که سیاست های دولت در اکثر امور مورد تایید بود و چیزی نیست که با تغییر دولت ،به تاریخ سپرده شود.

برای تغییر استراتژی موجود سه راه حل وجود دارد که متناسب با هر کدام گزینه هایی مطرح می شوند.

راه اول استفاده از نیروهایی است که به آنها رادیکال و به تعبیر معتدل تر عمل گرا گفته می شود.اینان کسانی هستند که با جدیت و حتی به قیمت تضاد و درگیری و اختلاف می خواهند به صورت سخت هم شده، استراتژی فعلی را تغییر دهند.در بین گزینه های این جریان موجه ترین شان اقای عبدا... نوری است که بعید می رسد در مقطع فعلی ، کسی بتواند از این جریان از فیلتر شورای نگهبان عبور کند و لذا این راه چندان عملی به نظر نمی رسد.

راه دوم استفاده از منتقدین معتدل تر استراتژی موجود است که نماد شاخص انها آقای خاتمی است.این راه با دو مشکل مواجه است.اول اینکه تاکنون هیچ پیامی مبنی بر امکان حضور آنها صادر نشده و به نظر هم نمی رسد که اتفاقی بیافتد.دوم اینکه در صورت امکان حضور و حتی رای آوردن، امکان عملی کردن روش و استراتژی آنها به قول آقایان زیباکلام و عبدی، با توجه به فضای کنونی حاکمیت تقریبا محال است. وقتی این جریان در دوره قبل با وجود قدرت بیشتری که داشت نتوانست تغییر را نهادینه کند و هر روز با مشکل جدیدی مواجه بود در مقطع فعلی چه کاری می تواند انجام دهد؟

اما تنها راه موجود و تا حدی امکان پذیر استفاده از افرادی است که اگر چه به مانند دو مورد اول در مورد تفاوت دیدگاه استراتژیک ، اختلاف کمتری با وضع موجود دارند، اما توان تغییر در استراتژی موجود را در حد مورد قبول خودشان ، دارند.

این افراد از چنان سابقه و عقبه ای برخوردارند و افرادی با آنان به همکاری خواهد پرداخت که مجلس و سایر نهادهای وابسته به استراتژی فعلی قدرت سنگ اندازی و ممانعت از استراتژی های آنان را نخواهند داشت.

گزینه اول این جریان میر بود که در انتخابات قبلی سوخت و الان در وضع منفعلانه ای قرار دارد. گزینه دوم آقای هاشمی است که او هم با توجه به اتفاقات انتخابات های 84 و 88 از احتمال بسیار کمی برای حضور برخوردار است و تنها گزینه باقیمانده جناب ناطق نوری است که اگر چه از دو گزینه قبلی ،کم توان تر و احتمالا دارای اختلاف استراتژیک کمتری است، اما احتمال حضور بیشتری دارد.

 


<      1   2   3