سفارش تبلیغ
صبا ویژن

88/5/26
3:4 عصر

ولایت فقیه مقام است یا وظیفه؟

بدست روح اله ریاضی در دسته امام خمینی

بنا داشتم مطلبی در مورد اطاعت از ولی فقیه که برخی اطاعت از تنفیذ شده اش را چون اطاعت از خدا دانستند،بنویسم.

فعلا این قسمت از کتاب ولایت فقیه امام خمینی را مطالعه بفرمایید تا بعد.

وقتى مى‏گوییم ولایتى را که رسول اکرم (صلّى الله علیه وآله وسلّم) و ائمه (علیهم السلام) داشتند، بعد از غیبت فقیه عادل دارد، براى هیچ کس این توهّم نباید پیدا شود که مقام فقها همان مقام ائمه (علیهم السلام) و رسول اکرم (صلّى الله علیه وآله وسلّم) است. زیرا اینجا صحبت از مقام نیست بلکه صحبت از وظیفه است. «ولایت» یعنى حکومت و اداره کشور و اجراى قوانین شرع مقدس، یک وظیفه سنگین و مهم است نه این که براى کسى شأن و مقام غیر عادى به وجود بیاورد و او را از حد انسان عادى بالاتر ببرد. به عبارت دیگر، «ولایت» مورد بحث، یعنى حکومت و اجرا و اداره، بر خلاف تصورى که خیلى از افراد دارند، امتیاز نیست بلکه وظیفه‏اى خطیر است.

«ولایت فقیه» از امور اعتبارى عقلایى است(1) و واقعیتى جز جعل ندارد مانند جعل (قرار دادن و تعیین) قیّم براى صغار. قیم ملت با قیم صغار از لحاظ وظیفه و موقعیت هیچ فرقى ندارد. مثل این است که امام (علیه السلام) کسى را براى حضانت، حکومت، یا منصبى از مناصب، تعیین کند. در این موارد معقول نیست که رسول اکرم (صلّى الله علیه وآله وسلّم) و امام با فقیه فرق داشته باشد.

(1)امور اعتباری، در برابر امور تکوینی، اموری را گویند که به فرض و جعل و قرارداد ایجاد می شود و آن را به واضع و جاعل آن نسبت دهند.چنانچه اگر واضع آن شارع باشد، آن را اعتبار شرعی نامند.و اگر واضع آن مردم باشند که برای اداره امور زندگی خود وضع و جعل کنند،آن را اعتبار عقلایی گویند.


88/5/19
3:32 عصر

نامه کروبی به هاشمی

بدست روح اله ریاضی در دسته امام خمینی

در داستان ها و خاطره هایی که از سیره امام خمینی(ره) نقل شده، بارها آمده است که ایشان بعد از صدور فلان دستورو نامه و بیانیه و حتی مواردی که مربوط به خودشان هم نبوده ،تاکید کرده اند که آن را در اولین بخش خبری رادیو پخش کنید.

آنهایی که با فضای زمان امام (ره) آشنا هستند می دانند که فراگیرترین رسانه آن زمان، رادیو بوده و پرمخاطب ترین برنامه آن هم اخبار به خصوص نیم روزی آن بوده است.

این مساله که من از آن تعبیر به «شفافیت» می کنم به نظر نمی رسد که با این همه تاکید از سوی رهبر کبیر انقلاب،امری سلیقه ای تلقی شود و آن را بتوان به سلیقه ایشان منتسب کرد.بلکه آن چه از یافته های نگارنده بر می آید این مساله امری انسانی و عقلایی و اسلامی است و امروزه آنقدر با اهمیت شده که تقریبا کمتر نظام غیردیکتاتوری می توان یافت که در واقع و یا بنابر ادعا و به صورت کاذب ،داعیه این شفافیت را نداشته باشد.

در بسیاری از فرازهای نامه امیرالمومنین به مالک اشتر که به تعبیر من ؛مرام نامه حکومت داری اسلامی است، بر این مساله شفافیت تاکید شده است.یکی از نقاط اوج این تاکید در آن قسمتی است که به مالک امر می کند که ساعتی را برای مواجهه با مردم به گونه ای قرار دهد که آنها بدون ترس از عمال و کارگزاران او بتوانند حرف شان را بزنند و حق شان را طلب کنند.

اما شفافیت در جهان امروز هم به عنوان یکی از ناگزیرهای حکومت داری در نظر گرفته می شود.در عصری که آن را عصر انفجار اطلاعات نامیده اند ،نمی شود با تکذیب و انکار آنچه به گوش مردم رسیده است و بر زبانهایشان جاری شده، ادامه راه داد.امروزه اگر حکومتی بخواهد به مردم اش دروغ هم بگوید به جای عدم شفافیت سعی می کند آن را در قالب قلب حقیقت به آنها تحمیل کند.اما معلوم نیست که چرا در کشور ما برخلاف سیره امام و آنچه امروزه به عنوان علم کشورداری پذیرفته شده است هنوز از صدر تا ذیل مملکت ،تا کارمند دون پایه اداره دولتی سطح پایین هم ، این عدم شفافیت به عنوان اولین دستورالعمل اجرایی و چون واجب موکد،پاس داشته می شود.

نامه آقای کروبی به آقای هاشمی رفسنجانی که بعد از 13 روز علنی شده است و دلیل آن عدم رسیدگی به موارد ذکر شده عنوان شده،برگی دیگر از این عدم شفافیت مسوولان قبلی و فعلی نظام جمهوری اسلامی است.


88/5/7
11:40 صبح

خدمت به امام خمینی

بدست روح اله ریاضی در دسته امام خمینی

نماینده ولی فقیه در سپاه، صحبت هایی کرده که می توانید اینجا ببینید.من از اصل این صحبت ها استقبال می کنم.به موضوعی که گفته فعلا کاری ندارم.یادم می آید چند ماه قبل ،سید حسن خمینی هم در لزوم اجتهاد در برخی نظریات امام(ره) سخن گفت.یک عده رگ گردنشان زد بیرون و حتی آن طنز سخیف را برایش نوشتند.این بیرون نزدن رگ گردن بعد از صحبت های آقای سعیدی را می توان به فال نیک گرفت.

حتی معتقدم که خود امام (ره) هم از این روش راضی تر باشند.اینکه یک سری سخنان امام را تا حد کتاب خدا بالا ببریم و بدون استدلال عقلی و شرعی مقدس اش فرض کنیم و حتی سوال پرسیدن از آن را معادل بی اعتقادی به نظام و اسلام و خط گیری از اجانب بپنداریم ،اول کجی است.خود امام هم فکر نمی کنم چنین ادعایی داشته باشد .کما اینکه بعد از آن نطق مداحانه مرحوم فخر الدین حجازی نسبت به خودش،فرمود:

« من خوف این را دارم مطالبی که آقای حجازی فرمودند درباره من، باورم بیاید. من خوف این را دارم که فرمایشات ایشان و امثال ایشان برای من یک غرور انحطاط پیش بیاورد. من به خدای تبارک و تعالی پناه می‌برم اگر برای خودم نسبت به سایر انسانها، مزیتی قائل باشم این انحطاط فکری و روحی است من در عین حال از آقای حجازی تقدیر می‌کنم که ناطق برومند و متعهد است. گله می‌کنم که در حضور من مسائلی را مطرح می‌کند که ممکن است باورم بیاید.»

البته دلیلی که آقای سعیدی آورده جزو ضعیف ترین استدلال هاست.می شود مساله را با دلایلی بهتر از علت تاریخی بررسی کرد و از شرع و عقل و دیگر محکمات بهره برد.

از نظر من در مورد شخص امام (ره) هر چه بیشتر کنکاش کنیم ،عزیزتر و هم از این یک جانبه گرایی که عده ای نان به نرخ روز خور در مورد ایشان ایجاد کردند،رهاتر خواهد شد.

برخی جملات ایشان را که مدام تبلیغ می شود را به عنوان پیشنهاد اولیه برای بررسی بیشتر آورده ام.

 میزان حال فعلی افراد است.

پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد.

میزان رای ملت است.

حفظ نظام جمهوری اسلامی، از اوجب واجبات است.