سفارش تبلیغ
صبا ویژن

89/1/31
3:41 عصر

آیا رای کیفی تر می شود؟

بدست روح اله ریاضی در دسته

یک موضوعی توسط آقای عباس عبدی در مورد کیفی بودن رای یک گروه سیاسی مطرح شد،‌که واکنش هایی را هم در بر داشت.
سعی خواهم کرد در این یادداشت از یک زاویه به این موضوع بپردازم.چون دیدم برخی افراد و سایت ها کل کیفی بودن رای را زیر سوال بردند، و الا نه می خواهم از کلیت و استدلالات آقای عبدی دفاع کنم و نه آن ها را به کل رد .
در مورد طبقه بندی نیازها، ‌مطالعات بسیاری توسط روان شناسان و علمای دیگر رشته ها مانند مدیریت و...،‌انجام گرفته است.
یکی از مشهورترین و پایه ای ترین این طبقه بندی ،‌طبقه بندی مازلو است.که می توانید توضیحاتی در مورد آن را در اینجا و اینجا مشاهده کنید.
اگرچه انتقاداتی به نتایج مازلو وارد است Tولی در مقایسه بادیگر طبقه بندی ها،‌می توان کار مازلو را جزیی تر در نظر گرفت.
از نظر مازلو انسانها دارای پنج سطح نیاز هستند.نیازهای فیزیولیژیکی یا جسمی در سطح اول،‌نیازهای ایمنی در سطح دوم و نیازهای اجتماعی ،‌احترام و خود شکوفایی در سه سطح دیگر.بعد از آن هم برخی دو سطح نیاز به دانستن و نیاز به زیبایی را به آن اضافه کردند.
مطالعات دیگری هم که در این زمینه انجام شد،‌علی رغم برخی تفاوت ها Tهمه در یک نکته اتفاق داشتند که نیازهای انسان را می توان به دو دسته کلی تقسیم کرد.
به طور مثال هرزبرگ آن دو دسته را نیازهای بهداشتی و انگیزشی نامیده.
نیازهای بهداشتی که عمدتا دو طبقه اول هرم مازلو را شامل می شوند،‌نیازهایی هستند که وقتی ارضا نشده اند فرد را به تکاپو وا می دارند، اما به محض ارضا اثرشان کاهش پیدا کرده و حتی از بین می رود.
مثلا شما وقتی گرسنه تان هست به تلاش برای سیر کردنتان رو می آورید،‌اما به محض سیر شدن تمایلتان به غذا را از دست می دهید و حتی ممکن است نسبت به بیشتر خوردن دافعه هم پیدا کنید.حالا حتی خوشمزه ترین غذا از نظر شما در جلویتان هم قرار بگیرد،‌خیلی تفاوت نمی کند.
اما نیازهای انگیزشی تازه وقتی ارضا می شوند کارشان شروع می شود.اما وقتی سرکوب و یا بهشان توجه نشده ازشان خبری نیست.
کسی که تو سری خور بار آمده باشد معنی احترام را نمی فهمد و از نبود آن احساس غبن نمی کند.
اما مدیری که به کارمندانش احترام می گذارد ،‌می تواند حتی با پول کمتر دادن به آنها هم کار بیشتری از آنها به دست آورد.چون شخصیتی که او به زیر دستانش می دهد باعث می شود که به صورت خودکار به کار بیشتری رو بیاورند.

دو جریانی که رای آنها با هم مقایسه می شود ،‌هر دو در برهه ای نامزد معرفی کرده و دولت و مجلس را در دست گرفته اند.برای اینکه ببینیم این دو دسته بر کدام سطح از نیازهای مخاطبانشان انگشت گذاشته اند ،می بایست به شعارها و عملکردشان نگاهی بیاندازیم.
جریان اصلاح طلب با شعارهای توسعه سیاسی،‌جامعه مدنی،‌قانون گرایی،‌گفتگوی تمدنها و این اواخر کرامت انسانی و ... به عرصه آمده است.
جریان اصول گرا هم با آوردن نفت بر سر سفره مردم،‌ما می توانیم،‌انرژی هسته ای حق مسلم ماست و ....
بدیهی است که برای شعارهای دسته اول ارضای خاصی وجود ندارد و آنها بر سطوح بالاتری از نیازها انگشت گذاشته اند.
مثلا کسی نمی تواند ادعا کند که از توسعه سیاسی سیر شده است.حالا ممکن است به دلیل برخی مضرات آن افراد فعلا میلشان به داشتن آن را سرکوب کنند.
اما این خدماتی که دولت اصول گرا سعی در ارائه آن به مردم دارد و نمادش نامه نگاری ها ،دیدارهای مردمی و ... است عموما در سطوح اول و دوم قرار دارند.کسی نمی آید از رییس دولت طلب خودشکوفایی و یا احترام کند.
عمده تقاضا ها مالی و وام و مسکن و درمان و ... است.
چون بحث به درازا کشیده می شود فعلا بقیه اش را می گذارم برای یادداشت های بعدی.