سفارش تبلیغ
صبا ویژن

89/1/15
10:37 صبح

حلقه گمشده سریال های نوروزی!

بدست روح اله ریاضی در دسته

امسال به صورت جسته و گریخته دوتا از سریال های نوروزی را پی گیری می کردم.
روند مثبتی که چند سالی است در عرصه سریال سازی صداو سیما اتفاق افتاده، این است که کمتر با سریال های استریلیزه که همه یا خوب خوب اند و یا شر مطلق ،‌روبرو می شویم.
اما این فقط یک طرف ماجراست.حالا که سریال هایمان به جز موارد سیاسی و حکومتی تا حدی دارند شبیه جامعه می شوند، نباید از قسمت دوم وظیفه ای که داریم غافل شویم.
در سریال چاردیواری موضوع اصلی دختر داشجویی بود که می خواست برای ادامه تحصیل به خارج کشور برود و با مخالفت پدرش مواجه می شود.او هم یکی از همکلاسی هایش را راضی می کند که به صورت نمادین با او ازدواج کند و به دروغ می گویند که خانواده پسر هم در همان کشور خارجی هستند و باقی ماجرا.در کل سریال هم ،دروغ به جزء لاینفک دیالوگ بازیگرهای اصلی تبدیل می شود.
اما هنگام نتیجه گیری که می شود پدر متهم می شود که چرا راضی نبوده دخترش مجرد به کشور بیگانه برود.
در سریال زن بابا هم خانواده ای را می بینیم که برای به تصاحب درآوردن ارث پدری که هنوز زنده است به در و دیوار می زنند و کارهای خلافی می کنند.
نتیجه گیری هم می شود اینکه چون پدر سهم بچه هایش را نمی دهد آنها مجبور به چنین کاری شده اند.
جدای اینکه من با این نتیجه گیری ها مخالفم ،‌آیا مسوولان این سازمان عریض و طویل و روحانیون معظم و طرفداران نظام هم با چنین نتیجه گیری هایی موافقند؟ حتی این نتیجه گیری ها با مشاوره هایی که روانشناسان هم می دهند تناقضاتی دارد.
نشان دادن و واکاوی معضلات اجتماعی در رسانه وقتی می تواند مثمر ثمر باشد که به آموختن راه صحیح منجر شود. و الا اگر بنا بر بیان مشکلات باشد و آخرش همه چیز به خیر و خوشی تمام شود چه نیازی است به تبلیغ گسترده این مشکلات و در پاره ای از موارد آموختن آن به نابلدها.
جامعه امروز ما از لحاظ فرهنگی رها شده است و مدیرانمان مشغول حل و فصل مسایل سیاسی شان هستند