• وبلاگ : سي و يك شب
  • يادداشت : آقاي احمدي نژاد!آرمانهاي ما را پس بدهيد
  • نظرات : 2 خصوصي ، 12 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + نجوا 
    مي روم و مي آيم و مرور ميکنم و دلم ميگيرد...
    چه بگويم وقتي حرف دل است...
    البته اين جنابي که يک زمان خيلي ها آرمان هايشان را درش جستجو ميکردند و الان هم فقط براي به قدرت نرسيدن يک سري ديگر سنگش را به سينه ميزنند، هيچ زمان نتوانست دل من يکي رو قرص کنه که ميتونه عدالتي حقيقي رو در کشور گسترده کنه، حتي اگه همه ابزارها در اختيارش باشن.
    حرف هاش از اول برام بوي ريا ميداد، نميدونم چرا، اما اين حس هر روز بيشتر شد و دريغ که کمي مرتفع و کم شه.
    قرار شد يارانه ها را هدفمند کنن، بعد که مجلس دو هفته اي گذاشت و به نتيجه رسيد که از فيلتري بگذره و دست دولت قرار بگيره، آقا بلند شد و رفت مجلس که اينجوري نميشه، اين يعني چه؟
    گمونم کانديداي ديگر بود که قبل انتخابات (اگه درست بگم) گفت که ايشون ميخوان قجري برخورد کنن، يه صندوق باشه و هرجور دوست داره ازش خرج کنه و به هرکس خواست بده.
    نميدونم چي قراره بشه، فقط انقدري ميدونم که اين ره از اولش هم به ترکستان بود و هر روز بدتر و منحرف تر!
    ديگه آرمان و هدف برباد رفته که جاي حرف نداره، وقتي متعهدترين آدمايي که ميشناختم هم دلگير و دلتنگ ن و گاه به راه آمده و جان و عمر گذاشته شده براي اين مملکت و انقلابش فکر ميکنن....