سلام.
ممنونم از حضور گرمتون در وبلاگ و سپاس از نظرات دلگرم كننده ايي كه هر از چند گاهي براي ما مي نويسيد.بهترين ها رو از خدا براي شما دوست عزيز و مردم اين مرز و بوم با اين تمدن ريشه دار مي خوام.
مي گويند:اسکندر قبل از حمله به ايران درمانده و مستأصل بود ومي پرسيد چگونه بايد بر مردمي که از مردم من بيشتر ميفهمند حکومت کنم؟يکي از مشاوران ميگويد: کتابهايشان را بسوزان. بزرگان و خردمندانشان را بکش .اما ظاهراً يکي ديگر از مشاوران به قول برخي، ارسطو پاسخ ميدهد: نيازي به چنين کاري نيست. از ميان مردم آن سرزمين، آنها را که نميفهمند و کم سوادند، به کارهاي بزرگ بگمار. آنها که ميفهمند و باسوادند، به کارهاي کوچک و پست بگمار. بي سوادها و نفهم ها هميشه شکرگزار تو خواهند بود و هيچگاه توانايي طغيان نخواهند داشت. فهميده ها و با سوادها هم يا به سرزمينهاي ديگر کوچ ميکنند يا خسته و سرخورده، عمر خود را تا لحظه مرگ، در گوشه اي از آن سرزمين در انزوا سپري خواهند کرد....
دست فاصله ادعا و حقيقت را ، و اينكه چقدر در عين شباهت از هم دورند را فهميديم
شما دوستان علم و صنعتي تان رفته اند پست گرفته اند ، باز لااقل علم و صنعتي بوده اند ، و احتمالا دانشجوهاي عادي از نظر درسي و اخلاقي ....من برخي از "نخاله ترين" دوستان مدرسه و دانشگاهم هم اكنون در مصادر كار قرار گرفته اند !!!
خدايا به داده ونداده وگرفته ات شكر. كه داده ات نعمت است ؛ نداده ات حكمت و گرفته ات امتحانسلام بزرگوارم مايل بودي سري بزن[گل] [گل] [گل]