• وبلاگ : سي و يك شب
  • يادداشت : محرمانه اي از امام روح الله(3)
  • نظرات : 0 خصوصي ، 4 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    پس اين حرف‌ها را رو روح‌الله خميني نگفته ديگه؟؟

    «اين که در قانون اساسي است بعضي شوونات ولي فقيه است نه همه شوون ولايت فقيه» (صحيفه نور، ج 11، ص 133)

    «ولو به نظر من (قانون اساسي) يک مقداري ناقص است و روحانيت بيشتر از اين در اسلام اختيارات دارند و آقايان براي اينکه با اين روشنفکرها مخالفت نکنند، يک مقدار کوتاه آمدند. اين که در قانون اساسي است، اين بعضي شئون ولايت فقيه است نه همه شئون آن...
    اين را قرارش داده اند با آن همه قيودي که همه اش قيود يک چيزي بوده است که خب قرار داده اند ما هم تابعيم، لکن اين مسئله نيست، مسئله بالاتر از اين است» (صحيفه نور، ج6، ص519).

    همون‌طور که اشاره کردين، امام در پاسخ مجلس نوشته (سال 67 چند ماه قبل از رحلت ايشان):
    مطلبي که نوشته ايد کاملا درست است انشاالله تصميم داريم در تمام زمينه ها وضع به صورتي درآيد که همه طبق قانون اساسي حرکت کنيم. آنچه در اين سالها انجام گرفته است در ارتباط با جنگ بوده است. مصلحت نظام و اسلام اقتضا مي کرد تا گره هاي کور قانون سريعا به نفع مردم و اسلام بازگردد. (امام خميني ، صحيفه نور، ج 21، ص 57)

    اما همين امام يک ماه بعد، (ماه دهم سال 67 چند ماه قبل از رحلت ايشان) در تذکري خطاب به شوراي نگهبان فرمودند:
    اين بحثهاي طلبگي مدارس که در چهارچوب نظريه هاست نه تنها قابل حل نيست بلکه ما را به بن بستهايي مي کشاند که منجر به «نقض ظاهري » قانون اساسي مي گردد.
    (صحيفه نور ، ج 21، ص 61، مورخ 67/10/8)


    تعبير «نقض ظاهري» خاطرنشان مي سازد که قانون اساسي واقعي همان احکام اسلام است که با توجه به رعايت مصلحت مسلمانان نقض نشده است. پس نقض اين قانون اساسي، نقض ظاهري محسوب مي شود.

    پاسخ

    سلام
    من از فضاي نقد و تبادل نظر استقبال مي كنم و آن را مفيد به فايده مي دانم.
    در مورد نظر امام در مورد قانون آنقدر تاييد از ايشان وجود دارد كه غير قابل انكار است.مي شود كسي همه را به قانون دعوت كند و بعد خودش بگويد من فراي قانونم.
    اينكه اسلام بايد بر كشور ما حاكم شود به تعبير امام محتواي نظام است و جمهوريت قالب و قانون مويد نحوه حركت ان.
    بحثي كه من مطرح كردم اين است كه فرقه مصباح معتقدند كه ولي فقيه فراتر از قانون اساسي است.اين سخن نه عقلا درست است.چون وي با اين قانون به ولايت رسيده.سيستم و مكانيزم انتخاب شدنش توسط اين قانون بوده.بنابراين وراي قانون بودن او ناقض قانون و ناقض خودش مي شود.امام هم روي اين موضوع تاكيد داشته والا چرا بلافاصله بعد جنگ شوراي بازنگري قانون اساسي تشكيل داد.او كه مي توانست هر كاري خواست بكند و وراي قانون بود و هر چه خودش صلاح مي دانست عمل مي كرد.در ضمن به نظرم آنچه در ادامه نقل قول آخري كه از امام زديد و در نامه ايشان آمده نشان مي دهد كه امام معتقد به اجراي مر قوانين ثانويه اسلام و عدم توجه به مقتضيات زمان و بازتاب جهاني اش نبوده.يعني اگر از نظر امام ولابت فقيه به گونه اي در دنيا تلقي شود كه ديكتاتوري است .امام با آن مخالفت مي كرده.چانكه در توصيه اي به شوراي نگهبان انها را از در مقابل دولت و مجلس قرار گرفتن بر حذر داشته.
    آنچه من از سيره امام دريافتم نوعي اعتدال مبتني بر اسلام است كه سنخيتي با مدعيان امروز و تازه به دوران رسيده ايشان ندارد.