1- حتما از من ميپذيريد که منظور بنده رفع نيازهايي همچون خشونت نبوده و نيست، لذا وارد شدن در بحث حاشيه اي که هر دو بر اون توافق داريم ضرورتي ندارد. اما در مورد نيازهاي به گفته ي شما خوب، بايد اديان رو برازش کرد و عيار تعليمات و ميزان موفقيت اونها رو در ميزان اثرگذاري اونها در عرصه زندگي اجتماعي ديد. آيا اديان در راه ارضاي نيازهاي فطري و انساني و حرکت وي در جهت کمال موفق بوده اند؟ بي ترديد پاسخ اين سوال مثبت نيست اگر منفي نباشد.
2- مسئله اي که شما در مورد اثرگذاري دين در زندگي بشر ارائه کردين کاملا نادرست هست. مانند اين هست که بنده به عنوان مهندس عمران سازه اي رو طراحي کنم و در روند طراحي، بخشي از عوامل اثرگذار رو در نظر نگيرم و بعد از تخريب سازه، اعلام کنم که عوامل زيادي در اين سازه دخيل بودن و بنده مسئول همه ي اونها نيستم. اين حرفي کاملا غير منطقي و غير قابل قبول هست. در روند طراحي دين به عنوان کامل ترين دستور براي کمال بشر، بايد تمامي عوامل اونهم از طرف خالق که به همه چيز آگاهه در نظر گرفته ميشده. لذا اگر حقيقت دين درست باشد اما قادر به عملي سازي ايده ها نباشه، به معني نقصان در دين هست. ضمن اينکه بحث بنده در مورد دين اسلام يا جامعه ي ايراني نيست، بحث بنده کلي و براي همه ي ابنا بشر در همه ي زمانهاست. ضمن اينکه حرف شما در مورد رسيدن به اهداف در سازمانها خيلي برام جديده، چون همه ي سازمانها اهدافي براي خودشون ترسيم ميکنن و ميزان رسيدن به اهداف، عيار و کارايي سازمان رو ترسيم ميکنه و فضا رو براي تغييرات در جهت رسيدن به اون اهداف ميسازه.
3- مخالفت و ايستادگي در برابر امثال آقاياني که نام برده ايد نبايد باعث بشه که اصل فراموش بشه. رسيدن به هيچ هدفي نميتونه ابزارهاي رسيدن به اون رو توجيه کنه. ضمن اينکه خوشحال ميشم اگر دين رو بدون خرافه ها براي بنده ترسيم کنين. شک دارم چيزي بيشتر از قانون هاي بشرساخت باشه.