اگر بر يک غلط، هزار و يک دليل بياري، ميشه هزار و يک غلط
احساسي نوشتن از تمام نوشته ات موج مي زند که هر چه جلو مي روي بهتر مي شود، وسيله بودنش را فهميد که از روي دلسوزي و حل مشکل نيست

به نظرت چطور مي توان عدم تحميل و عدم اجبار و برخواسته از مردم بودن را به جماعتي که جز خود و عقايد خود را نمي بيند و گرفتار خودبيني و توهم عميقي هستند، نشان داد. مردم هم که جلويشان داد بزنند و گلو پاره کنند، يا راي دهند و مشارکت کنند، باز هم چون با عقايد آن جنابان سنخيت ندارد، بايد متوسل به همان هزار و يک شوند.

علي هيچ کس را به "خاطر مخالفت با ولايتش" نکشت
هيچ کس را به خاطر "تلاش براي تاثير گذاري روي مردم" يا تلاش براي براندازي نرم(!) دستگير نکرد ...

قياس با خوارج خيلي خنده دار است ، خوارج کساني بودند که بر عليه حکومت شمشير کشيده بودند ،
اينکه کسي بيعت اوليه را بشکند و بگويد ما پشيمان شديم و لطفا با راي گيري مجدد يا هر وسيله ديگري کنار برو ،خيلي فرق دارد با اينکه رسما اسلحه بکشند و به زور متوسل شوند

اگر از سخنان بزرگان استفاده ابزاري نمي كنيد پس اين كارتان چيست. علي مسوليت را با اكراه قبول كرد اما پس ازقبول ان برتمام گمراهان سخت گرفت ، و خوارج را تا دانه اخر كشت . ( انان كه مي گفتند فقط برداشت ما از قران درست است.)

من براي شما و خوارج متاسفم ...........

آقا خيلي جالب بود , ممنون