وبلاگ :
سي و يك شب
يادداشت :
سالنامه 88(صفحه اول)
نظرات :
1
خصوصي ،
3
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
نجوا
امسال سال سختي بود، سالي پر از درد و غم و اندوه...
کسانِ زيادي هم رفتند حتي...
اما شما راست ميگوييد، "براي ديدنِ خوبي ها و شيريني ها و راستي ها، بايد بدي ها و تلخي ها و ناراستي ها به جولان بيايند."
من امسال چيزهايي ديدم و يافتم که شايد هيچ وقت نميشد يافتشان.
مردم ام را که فکر ميکردم ديگر هيچ چيز برايشان مهم نيست و سر شده اند، زنده يافتم...
من اميد يافتم... آدم هاي بزرگ يافتم و آدمهاي کوچکِ به ظاهر بزرگِ زيادي ديدم و شناختم...
من خدايي که بزرگ تر از هر چيز و هر کس است را، با تمامِ قلبم حس کردم و يک بار بعد از اين همه سال الله اکبر گفتن ها، واقعي تر و با اميدتر و با ايمان تر و البته بلندتر از هميشه، فرياد کردم....
و ...
به اميد آنکه حق مستقر گردد...