• وبلاگ : سي و يك شب
  • يادداشت : درگذشت آيت الله العظمي
  • نظرات : 2 خصوصي ، 7 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + نجوا 

    صبح سر کلاس بودم که خبر رفتن آيت الله منتظري برام پيامک شد...

    باورم نميشد، يعني انگار نميخواستم باور کنم، هنگ کرده بودم...
    جواب دادم: مطمئني؟ خبر رو چک کردي؟
    جواب داد: آره. درسته، حالم خوش نيست اصلاً...
    بغضم گرفته بود... فکرشم نميکردم از رفتنشون انقدر دلم بگيره...
    مرجعم نبودن و آشنايي کمي باهاشون داشتم، اما رفتنشون قلبم رو سنگين کرد و چشمم رو مرطوب...
    فکرشم نميکردم...

    خدايش بيامرزاد.

    .
    راستش اينجور آدم ها (علما و دانشمندها و اينها) كه ميرن، دلم بيشتر از اين ميگيره كه چه كم شناختم شون، كاش سر كلاس هاشون بودم، كاش...

    هرچند در مورد آيت الله منتظري چنين موقعيتي هم نبود،‏چه كه خيلي ها كه اهل كلاس نشستن و اينها هستن،‏ ايشون رو درست نميشناختن و همون تصورات القا شده رو، حالا شايد كمي با شك و احتياط مطرح ميكردن.

    بند آخرتون متأسفانه خيلي درست بود ):