سفارش تبلیغ
صبا ویژن

91/6/19
10:45 صبح

تغییر لحظه ای قیمت ها

بدست روح اله ریاضی در دسته

قبل نوشت: شاید این سوال برای شما هم مطرح شده باشد که چرا قیمت کالاهایی که از خارج وارد می شود ، به صورت لحظه ای به قیمت دلار وابسته است.کافی است صد تومان روی دلار برود و در همان روز ، فلان کالا به همان نسبت و گاهی بیشتر از آن گران شود .در حالی که تقریبا هیچ کالایی نداریم که به صورت روزانه وارد کشور و فروخته شود.برای همین این افزایش لحظه ای برای خود من سوال بود و از دوستی که در بازار بود، علت آن را پرسیدم.

قبل از شروع باید دو نکته را در نظر بگیریم.

1-     در کشور ما بازاری (آن کسی که در بازار فعالیت می کند به صورت عام) را می توان به صورت صحیح تر یک عمده فروش دانست.توضح این فرض را در ادامه خواهید دید.

2-     در اقتصاد اصطلاحی به نام کشش وجود دارد.که در آن درصد تغییرات دو متغیر را نسبت به هم می سنجند.فرمول کشش شامل یک کسر مانند شیب خط است که به جای x  و y آن دو متغیری را که می خواهیم کشش آنها را نسبت به هم بسنجیم، قرار می دهیم. و آن کسر را در 100 ضرب می کنیم تا به کشش برسیم.مهمترین کشش در اقتصاد ، کشش قیمتی تقاضا است که درصد تغییرات تقاضا را نسبت به قیمت می سنجیم. که به صورت طبیعی نزولی است.یعنی هر چه قیمت کالایی افزایش پیدا کند ، تقاضا برای آن کاهش می یابد.و کالاهای بسیاری وجود دارند که کششی غیر منفی دارند ولی منفی ها معمولا بیشتر هستند.

حالا ببینیم چه اتفاقی در بازار می افتد.شما فرض کنید به عنوان یک بازاری، کالایی با دلار 2 تومانی ، 10 تومان برایتان آب می خورد.با سود 30 درصدی این کالا را 13 تومان می فروشید و سالی 50 تن از این کالا وارد می کنید. وقتی دلار می شود 2/300 اگر شما بخواهیداین کالا را امروز بخرید، باید 11/5برایش پول بدهید.

در نگاه بازار شما وقتی کاسب موفقی هستید که کشش قیمتی تقاضایتان منفی نباشد. یعنی وقتی قیمت دلار بالا رفت و به تبع آن جنس گران شد، تقاضای شما برای آن کالا کاهش پیدا نکند.در حقیقت در بازار کاسبی که خریدش رشد پیدا نکند و یا حداقل افت نداشته باشد، کاسب موفقی نیست. در دید یک بازاری نوسانان قیمت دلار نباید موجب کاهش خرید 50 تنی اش بشود.از طرفی آن سود هم باید سرجایش باشد!

تا امروز من بازاری جنسی را ده تومان می خریدم و 13 تومان می فروختم. دلار 15 درصد گران می شود و من اگر بخواهم امروز آن جنس را بخرم باید 15 درصد گران تر بخرم.درست است که امروز نمی خرم ولی اگر بخواهم بخرم و همان بودجه قبلی را بگذارم، 15 درصد از خرید من کم می شود و این برای من بازاری در عرف بازار یک نوع شکست حساب می شود. در نتیجه آن 15 درصد را روی جنس فعلی ام می کشم تا در خرید آینده ام متحمل ضرر نشوم.

اما اگر دلار کاهش پیدا کرد چی؟ نکند شما توقع داری من از 30 درصد سودم کم کنم؟ شما می خواهی من ضرر کنم؟

اشکالاتی که در این نگاه وجود دارد.

اول اینکه این تصور که فروش بیشتر به معنای سود بیشتر است مدت مدیدی است که رد شده است. الان بحث رضایت مشتری و بازاریابی و فرمول های دیگری به وجود آمده و اگر یک بازاری خودش را مرد تجارت می داند باید به این سمت برود. برای همین است که من بازاری با این نگاه را یک عرضه کننده صرف می دانم. یعنی از یکی می خرم و به دیگری می فروشم.هر تغییر قیمتی را هم مستقیم اعمال می کنم.

دوم اینکه کشش قیمتی تقاضای خریدار از بازاری ثابت نیست،اگر چه یک بازاری کشش خودش را ثابت فرض می کند. یعنی این افزایش در قیمت ،در دراز مدت به کاهش تقاضا می انجامد و موجب ضرر بازاری می شود.نمونه اش بازار مسکن فعلی که برای قیمت های گذاشته شده مشتری وجود ندارد.(البته این یک اصل کلی نیست ولی همان طور که گفتم اکثر کالاها کشش قیمتی تقاضای منفی دارند.)

سوم یک مبحث بسیار زیبایی توسط برخی علمای مدیریت مطرح شده است که در مطلبی مجزا به آن می پردازم.فقط خلاصه اش این است که نمی تواند یک بخش از اقتصاد فقط خودش را ببیند  و از تاثیر رفتارش بر سایر بخش ها غافل شود. گاهی اوقات حواسمان نیست که در نهایت تاثیر رفتاری که خودمان آغاز کننده اش بودیم مثل بومرنگ به خودمان بر می گردد.