سفارش تبلیغ
صبا ویژن

91/4/21
10:38 عصر

افتخار معکوس

بدست روح اله ریاضی در دسته

نمی دانم جدیدتر ها سوار این پیکان لکندی هایی شدید که تا همین چند سال پیش به وفور ،تاکسی و شخصی اش به مسافرکشی می پرداختند.

نه صندلی درست و درمانی داشت، شیشه بالابر دستی اش رو در آورده بودند و بستگی به شانس شما داشت که تا کجا باز مانده بود.اونهایی که قد بلندی داشتند پایشان به صندلی جلو گیر می کرد.بعضی هایشان هم یک میله جوش داده بودند و برخی دیگر پشتی گذاشته بودند.درب شان عمدتا یا از بیرون باز نمی شد و یا از داخل بسته.توی برخی شان که می نشستی در خوش بینانه ترین حالت 20 سانت با کف زمین فاصله داشتی و تمامی دست اندازها را به وضوح احساس می کردی

توی چنان ماشینی ،فنر و جلوبندی و ... یعنی سوسول بازی.حالا راننده اون پیکان ادعا کند که ماشین بنده در دست اندازهای چنین و چنان آخ هم نمی گوید(شما هم نگو و حسرت اش را بذار!)

بیچاره آن مسافری که عقب نشسته بود.و الا آن راننده جلویی که پشتی و دم و دستگاه اش به راه بود و با همین ماشین قراضه دو برابر تحصیل کرده های ارشد و دکترایش درآمد داشت.

توی یک چنین سیستم درب و داغان و حداقل حداقلی که هیچ رفاهی برای  مسافرش فراهم نمی کند، شعار جلوبندی سالم دادن ،بیشتر جنبه اعتماد به نفس داخلی دارد.مثل اینکه بگویی تحریم ها هیچ اثری در کشور ما ندارد.ما را قوی تر می کند، واکسینه می کند!