سفارش تبلیغ
صبا ویژن

89/11/25
3:46 عصر

داستان یه آقا پسر!

بدست روح اله ریاضی در دسته

یه آقا پسر 28 ساله که تا به حال دو تافیلم ساخته که هردویش با پول دولت و حمایت بی حد و حصر بوده و دومی اش در کنار سیاسی بودن  و تبلیغ نگاه حاکمیت به صورت افراطی ،ساختار درست و درمانی نداشته(این قسمت را بر اساس فرضیات منتقدین سینمایی گفتم) ،بعد از اینکه روزنامه نگاران سر فیلم اش صداهای عجیب و غریب در آوردند، شاکی شده و گفته که معنی آزادی بیان را فهمیدم؟

اگر چه من قصه گو با کار روزنامه نگارها مخالفم و اگر خودم بودم این کار را نمی کردم ولی ادعای آزادی بیان و طلب آن از طرف این آقا پسر اصلا در حد قد و قواره اش نیست و نباید ایشان که عزیز کرده هستند و سفارشی کار و پاچه لیس قدرت، توقع داشته باشند روزنامه نگار جماعتی که نه امنیت شغلی دارد، نه ازادی رسانه ای و حتی ازادی عمومی ، حتی نمی تواند دغدغه های غیر سیاسی داشته باشد و عده ای با نگاه امنیتی محدود اش کردند و قس علی هذا بیاید و اثر سفارشی و قدرت پسند و البته ضعیف ایشان را به خاطر پاسداشت آزادی بیان بی صدا ببیند و بعدش هم در فضای ازادی بیان انتقادات اش را به ایشان بگوید.

در حقیقت واکنش ها به فیلم این آقا پسر به خاطر نبود آزادی بیان است که اگر بود ، اصلا شاید ایشان نمی توانست با پول ملت چنین فیلمی بسازد و پشت تریبون بنشیند و دم از آزادی بیان بزند!