سفارش تبلیغ
صبا ویژن

89/2/24
12:9 عصر

هوچی گری اصول گرایانه!

بدست روح اله ریاضی در دسته

میر یک بیانیه در مورد اعدام های اخیر داده؛ ‌که البته من صدورش در این زمان را به صلاح نمی دانستم.
رسانه های در اسم اصول گرا با هوچی گری رسانه ای و شانتاژ تبلیغاتی عظیمی به بازتاب آن پرداختند.
جالب هم هست که در تمامی نقد و تحلیل هایی که تا به امروز دیده ام ،هیچ خبری از دو پاراگراف بیانیه میر نیست و صرفا به تحلیل و فحش دادن به آن پرداختند.حرف اصلی شان هم این است که فلانی از اعدام تروریست ها انتقاد کرده .‌این آخری هم آقای سالک که سخنگوی روحانیت مبارز است ،حرف خنده دارتری زده و گفته که فلانی به حکم قصاص و در حقیقت به قرآن و اسلام اعتراض کرده.
این روش به تعبیر استاد ما «شیطانی» که متاسفانه سالهاست توسط رسانه های اصول گرا در حال اجرا شدن است ،ثمری جز مفتضح شدن بیشتر این جریان و اضمحلال بیشتر جریان اصول گرایی نخواهد داشت.
آنچه من از بیانیه میر برداشت کردم این است که اولا آیا در مورد این اعدام شدگان تمام مراحل قانونی و اسلامی و انسانی و مطابق با عدل علوی صورت گرفته است؟(در حالی که وکیل یکی شان گفته من از اعدام موکلم خبر نداشتم) و دوما در حالی که پرونده هایی چون کوی و کهریزک و دیگر جرایم انتخاباتی حکومتی بدون نتیجه باقی مانده اند آیا افکار عمومی خواهد پذیرفت که در این رویه عدالت کامل اجرا شده یا صرفا یک جور زهر چشم گرفتن بوده.
برای اینکه من هم متهم به آن چیزی نشوم که از زسانه های در اسم اصول گرا انتقاد کردم،‌کل بیانیه میر را علی رغم میل باطنی ام در زیر می آورم:
«اعلام
اعدام ناگهانی پنج نفر ازشهروندان کشور بدون آنکه توضیحات روشن کننده ای از
اتهامات و روند دادرسی ومحاکمات به مردم داده شود شبیه روند ناعادلانه ای است که
در طول ماه های اخیر منجر به صدور احکام شگفت آور برای عده زیادی از زنان ومردان
خدمتگزار وشهروندان عزیز کشور ما شده است.

وقتی
قوه قضائیه از طرفداری مظلومان به سمت طرفداری از صاحبان قدرت ومکنت بلغزد مشکل
است که بتوان جلوی داوری مردم را در مورد ظالمانه بودن احکام قضایی گرفت. چگونه
است که امروز محاکم قضایی از آمران وعاملان جنایتهای کهریزک و کوی دانشگاه و کوی
سبحان وروزهای?? و?? خرداد وعاشورای حسینی میگذرند وپرونده های فساد های بزرگ را
باز نشده می بندند وبه صورت ناگهانی در آستانه ماه خرداد ، ماه آگاهی وحق جویی پنج
نفر را با حواشی تردید بر انگیز به چوبه های دار می سپارند؟ آیا این است آن عدل
علوی که به دنبالش بودیم؟
»